English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1644 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Consider yourself dismissed. U حساب کنید که شما مرخص شده اید.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Every day that you go unheeded, you need to count on that day U هر روز که بیفتید، باید در آن روز حساب کنید
If you count the children too. U اگر بچه ها راهم حساب کنید ( بشمارید )
repeat U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
adds U اضافه کنید زیاد کنید
adding U اضافه کنید زیاد کنید
add U اضافه کنید زیاد کنید
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
prescan U خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckon U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckoned U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
capitalized expense U هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
clearance U تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
overdrawn account U حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
equity accounts حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
To bring someone to account. کسی را پای حساب کشیدن [حساب پس گرفتن]
To cook the books. U حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
privilege U دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
reckonings U تصفیه حساب صورت حساب
reckoning U تصفیه حساب صورت حساب
charge and discharge statements U حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
dismass U مرخص
sends U مرخص کردن
released U مرخص کردن
May I take my leave ? May I be excused ? U مرخص می فرمایید ؟
assoil U مرخص کردن
discharges U مرخص کردن
discharge U مرخص کردن
dismiss U مرخص کردن
let go U مرخص کردن
dismass U بدو مرخص
dismisses U مرخص کردن
dimissory U مرخص کننده
dismissing U مرخص کردن
releases U مرخص کردن
send U مرخص کردن
sending U مرخص کردن
release U مرخص کردن
dismissive U وابسته به مرخص سازی
relieve U مرخص کردن نگهبانها
the boys were excused U شاگردان مرخص شدند
relieves U مرخص کردن نگهبانها
to fall out U مرخص کردن [ارتش]
to dismiss [American E] U مرخص کردن [ارتش]
relieving U مرخص کردن نگهبانها
discharge U مرخص کردن پس دادن
dismissal of the armey U مرخص کردن از ارتش
close station U افراد بدو مرخص
close station U خدمه بدو مرخص
discharges U مرخص کردن پس دادن
check register U بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
licenses U پروانه دادن مرخص کردن
dismisses U منفصل کردن یکان مرخص
licensing U پروانه دادن مرخص کردن
licence U پروانه دادن مرخص کردن
license U پروانه دادن مرخص کردن
licences U پروانه دادن مرخص کردن
furlough U مرخصی دادن به مرخص کردن
dismissing U منفصل کردن یکان مرخص
dismiss U منفصل کردن یکان مرخص
let out <idiom> U روانه کردن یا مرخص شدن (ازکلاس)
lincense or cence U مرخص کردن اجازه استفاده از چیزی
After his discharge from the army, he came to Tehran . پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
account U حساب صورت حساب
no year oppropriation U حساب تامین اعتبار باز حساب باز
he calcn lates with a U اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
discharge U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharges U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
to dismiss [remove] the board of managers U مرخص کردن [معاف کردن] هیئت مدیره
say no more U بس کنید
ease off U شل کنید
dele U پاک کنید
suppose U فرض کنید
leontief table U نگاه کنید به :
keep at it U مداومت کنید
vide infara U را نگاه کنید
give it a wipe U انراخشک کنید
repeat U تکرار کنید
into a ball U نخ راگلوله کنید
cautions U توجه کنید
supposes U فرض کنید
oyez U گوش کنید
move out U حرکت کنید
oyez U توجه کنید
make a hurry U عجله کنید
caution U توجه کنید
cautioned U توجه کنید
cautioning U توجه کنید
push the door to U در راپیش کنید
Turn (let) the dog loose. U سگ راباز کنید
repeats U تکرار کنید
hurry up U عجله کنید
wait a second U تامل کنید
hold hard U صبر کنید
i say U نگاه کنید
deleting U حذف کنید
have patience with me U با من حوصله کنید
accelerando کم کم تند کنید
delete U حذف کنید
deleted U حذف کنید
recive U مصرف کنید
attention to orders U توجه کنید
supposing U فرض کنید
deletes U حذف کنید
off with his head U سرش را از تن جدا کنید
chain U مراجعه کنید به CATENA
chains U مراجعه کنید به CATENA
open U مروحه را باز کنید
trails U هدف را تعقیب کنید
trailing U هدف را تعقیب کنید
do good to others U بدیگران نیکی کنید
drop track U تعقیب را قطع کنید
infile U به ستون دو حرکت کنید
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
Please check the water. لطفا آب را کنترل کنید.
Full tank, please. لطفا باک را پر کنید.
I won't be talked into it! U من را نمیتوانید متقاعد کنید!
opens U مروحه را باز کنید
opened U مروحه را باز کنید
KEEP LEFT U از سمت چپ حرکت کنید.
wait a minute U اندکی صبر کنید
Please behave yourself . Please be courteous. U ادب را رعایت کنید
Turn the water tap on . U شیر آب را باز کنید
Do you agree that … U آیا تصدیق می کنید که …
Notice the details! U توجه کنید به جزییات !
supra U ببالا نگاه کنید
stack arms U تفنگها راچاتمه کنید
single file U به ستون یک حرکت کنید
shift colors U پرچم را تعویض کنید
she your profit with him U سودخودرابا اوتقسیم کنید
avast U ایست توقف کنید
wait a second U یک خرده صبر کنید
wait a second U اندکی صبر کنید
observe silence U سکوت را رعایت کنید
wait a minute U یک دقیقه صبر کنید
wait a little U کمی صبر کنید
you do me injustice U در باره من بی عدالتی می کنید
NB U خوب دقت کنید
When will you depart? U کی شما حرکت می کنید؟
try and came U کوشش کنید که بیائید
sus.per coll U حلق اویزش کنید
cease engagement U درگیری را قطع کنید
out with him U اورا بیرون کنید
Cash is in short supply these days . U از حقوق ماهانه ام کم کنید
maydays U خطر کمک کنید
check firing U عناصرتیر را بررسی کنید
record as target U اماج را ثبت کنید
trail U هدف را تعقیب کنید
Refer (turn over) to page 110. U به صفحه 110مراجعه کنید
continue your studies U تحصیلات خودرادنبال کنید
trailed U هدف را تعقیب کنید
mayday U خطر کمک کنید
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
strangle U یاد شده را خاموش کنید
clear and hold U منطقه را پاک و حفظ کنید
up with it! U بلندش کنید بگذاریدش بالا
Can you help me? ممکن است کمکم کنید؟
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
record firing U عناصر تیر را ثبت کنید
Please call the police. لطفا پلیس را خبر کنید.
Call an ambulance quickly. فورا یک آمبولانس خبر کنید.
plead for the widow U در حق بیوه زنان دادخواهی کنید
associated document U وقتی فایل را انتخاب می کنید
associated file U وقتی فایل را انتخاب می کنید
negative altitude U ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید
He helped me for my fathers sake. U بخاطر پدرم به من کمک کنید
Please heat up my food. U لطفا" غذایم را داغ کنید
Wont you have sweets (candies) U شیرینی میل نمی کنید ؟
Please consider my suggestion. U لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید
Offer him some chocolates. U به ایشان شکلات تعارف کنید
o bey your parents U والدین خودرا اطاعت کنید
large spread U فاصله گلوله ها راکم کنید
Can you find your way out? U راهتان را به خارج می توانیدپیدا کنید ؟
Line up the children in order of height. U بچه ها رابترتیب قد بخط کنید
Act according to the previous procedure. U بترتیب گذشته عمل کنید
Drop me just before you get to the turning. U مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید
Erase ( clean ) the blackboard. U تخته سیاه راپاک کنید
Enter it in the books . U آنرا دردفاتر وارد کنید
repeat range U با همین مسافت تیراندازی کنید
Please check the oil. لطفا روغن را کنترل کنید.
Call a doctor quickly. فورا پزشک خبر کنید.
adjusting U میزان کردن تنظیم کنید
identifying U مشاهده کردن شناسایی کنید
identify U مشاهده کردن شناسایی کنید
identifies U مشاهده کردن شناسایی کنید
identified U مشاهده کردن شناسایی کنید
Do you feel hungry? U شما احساس گرسنگی می کنید؟
drops U قطره سقوط کردن کم کنید
drop U قطره سقوط کردن کم کنید
Please get it off ! [Please clean it up !] U لطفا این را پاک کنید !
dropping U قطره سقوط کردن کم کنید
dropped U قطره سقوط کردن کم کنید
adjusts U میزان کردن تنظیم کنید
Please don't wake me until 9 o'clock! U لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
Which bank do you bank with? U با کدام بانک کار می کنید؟
KEEP RIGHT U از سمت راست حرکت کنید.
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
2مهرآسا
1ICR
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1The more you care
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1What is the meaning of shahneh (شحنه یا داروغه) in farsi ?
1confinement factor
1A donkey was lame so the man leading him was mocked for not using him,so he rode the donkey and was told he was cruel for riding a lame donkey.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com